نکات

آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد

آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد/ مژده دهید باغ را بوی بهار می‌رسد
راه دهید یار را آن مه ده چهار را/ کز رخ نوربخش او نور نثار می‌رسد
چاک شدست آسمان غلغله‌ایست در جهان/ عنبر و مشک می‌دمد سنجق یار می‌رسد
رونق باغ می‌رسد چشم و چراغ می‌رسد/ غم به کناره می‌رود مه به کنار می‌رسد
تیر روانه می‌رود سوی نشانه می‌رود/ ما چه نشسته‌ایم پس شه ز شکار می‌رسد
باغ سلام می‌کند سرو قیام می‌کند/ سبزه پیاده می‌رود غنچه سوار می‌رسد
خلوتیان آسمان تا چه شراب می‌خورند/ روح خراب و مست شد عقل خمار می‌رسد
چون برسی به کوی ما خامشی است خوی ما/ زان که ز گفت و گوی ما گرد و غبار می‌رسد [مولوی]
بروید ای حریفان بکشید یار ما را
+نوشته شده در سه شنبه ۱۰ دی ۱۳۹۸ ساعت ۲:۳۴ ب.ظ توسط اشرفی