اخلاقی زیستن بیش از اینکه دلیل داشته باشد علت دارد. ما فکر میکنیم اخلاقی زیستن فقط مبارزه با نفس است. مبارزه با نفس کار خاصان و مجاهدان است. همۀ آدمیان چنان نیستند که بتوانند با نفس مبارزه کنند. خیلیها به اصطلاح زورشان به نفسشان نمیرسد. باید کاری کرد که برای خوب بودن و بد نکردن اصلا میدان مبارزه پیش نیاید.
سروش، سلوک اخلاقی، دقیقه ۰۱:۲۱:۰۰، برداشت آزاد
مارگیر و اژدهاسکولار در مذهب کاتولیکعوامل کنترل غرایز انساناعدی عدوّک نفسک
+نوشته شده در جمعه ۲۶ شهریور ۱۳۹۵ ساعت ۳:۳۸ ب.ظ توسط اشرفی
در اسپانیا سمیناری بود که من هم شرکت داشتم. این سمینار برای نوشتن اصول اخلاقی جهانشمول برگزاز شده بود که از طریق یونسکو به همۀ کشورها فرستاده شود. وقتی میخواهند جهانشمول باشد، دیگر به دین و آیین توجه ندارند. یکی از اصولی که با مطالعه در سراسر جهان پیدا کرده بودند این بود که آنچه بر خود نپسندی بر دیگران مپسند.
سروش، سلوک اخلاقی، دقیقه ۰۱:۳۰:۰۰ برداشت آزاد
اسلام توحید و عدل است
+نوشته شده در شنبه ۲۰ شهریور ۱۳۹۵ ساعت ۳:۲۰ ب.ظ توسط اشرفی
من علاقه دارم به کشورهای مختلف مسافرت کنم و بر سر مزار بزرگان مغرب زمین مانند هگل و مارکس و اسپینوزا بروم. اسپینوزایی که واقعا مظلوم بود چون در تمام عمرش تکفیر شد و مجبور شد چند بار شهرش را عوض کند. همان شبی هم که دفنش کردند، دشمنانش آمدند و جنازهاش را دزدیدند و بردند و قبرش را خالی گذاشتند. یکی از اساتید به من گفت: چرا این کار را می کنی؟ گفتم: چون مرگاندیشم.
سروش، سلوک اخلاقی، دقیقه ۰۱:۰۱:۰۰ برداشت آزاد
قبر مرحوم الهی قمشهای کجاست؟مرگآگاهی مرتضی آوینیچون مرگ رسد چرا هراسم؟
+نوشته شده در شنبه ۲۰ شهریور ۱۳۹۵ ساعت ۲:۴۷ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۱۰ ق.ظ توسط اشرفی
حافظ معتقد بود گناه در جامعه و بلوغ فرد آدمی جایگاهی دارد. میگفت ما محصول دو گناهیم؛ یکی گناه شیطان که بر آدم سجده نکرد و یکی گناه آدم که از شجرۀ ممنوعه خورد. نباید پنداشت که از دست خدا در رفت و اینها گناه کردند. نباید پنداشت خدا میخواست برای ابد آدم را در بهشت نگه دارد. بلکه این بهانه یا تدبیر یا مکر نهانی خدا بود تا آدمیان به روی زمین بیایند و او بتواند بر آنها جلوۀ عاشقانه کند و حسن خود را به آنها بنمایاند.
سروش، سلوک اخلاقی، دقیقه ۴۲:۰۰، برداشت آزاد
+نوشته شده در جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۳ ق.ظ توسط اشرفی
آدمیان در زندگی خود شاید عشقهای مختلفی را تجربه کنند اما اولین عشق هیچ وقت یادشان نمیرود. شیطان میگوید عشق اول من خدا بود. فرشتهای بودم که خدا را اطاعت میکردم، محرم سالکان راه بودم، همدم ساکنان عرش بودم، حالا هم که مرا از درگاهش رانده است، باز هم عاشق اویم. مهر اول کی ز دل زایل شود؟
سروش، سلوک اخلاقی، دقیقه ۲۸:۰۰ برداشت آزاد
سعدی به روزگاران مهری نشسته در دل
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۱۳ ب.ظ توسط اشرفی
اولین کتابی که در دسترس من قرار گرفت معراجالسعاده بود. کتاب خوشخوانی نبود. به قلم آخوندی در زمان فتحعلیشاه نوشته شده بود. قصّههایی داشت که من لابهلای آن میخواندم و یاد میگرفتم. بعدها در دبیرستان با کتاب دیگری به نام المراقبات آشنا شدم. میزاجواد ملَکی تبریزی به معنای متعارف کلمه معلم اخلاق نبود. سالک زاهدی بود که در ضمن مناجات، نکات اخلاقی بسیار لطیفی را که حاصل تجربههای شخصی او بود آورده بود و اولین برخورد من با اخلاق دینی از آنجا آغاز شد. این مرد البته انسان ویژهای بود. یعنی مستغرق در عشق الهی بود و کتاب او گلولهای از آتش است. اگر شما آن را به زبان خود او بخوانید میبینید که این کتاب چگونه عاشقانه نوشته شده و به حزن و عشق و گریه آمیخته است. به همین سبب در من تاثیر ماندگاری نهاد. کتاب بعدی کیمیای سعادت از غزالی بود که خواندنش نصیبم شد. بعد از کیمای سعادت کتاب مثنوی را پیدا کردم. ولی این پایان راه نبود بعد از آن سروقت حافظ رفتم. البته من گشت و گذارم را در فلسفۀ اخلاق غربی مطلقا کنار گذاشتم و فقط به مقولۀ اخلاق شرقی و آنچه که در تمدن اسلامی و ایرانی بود پرداختم.
سروش، سلوک اخلاقی، دقیقه ۲۶:۰۰ برداشت آزاد
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۵ ساعت ۸:۱۱ ب.ظ توسط اشرفی
در اینجا دو مکتب پیش روی ما گشوده میشود. یکی اینکه اخلاق را تماما وضع و قرارداد عقلا میدانند، دیگر اینکه اخلاق را کشف عقلا میدانند. من وارد این بحث نمیشوم چون این مبحث فلسفی، پر از تنگنا و گردنههای صعبالعبور است.
سروش، سلوک اخلاقی، دقیقه ۲۱:۰۰ برداشت آزاد
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۵ ساعت ۷:۴۰ ب.ظ توسط اشرفی
خوب و بد اخلاقی همان است که عاقلان آن را تمیز میدهند. البته عاقلان هم با هم اختلاف دارند. عقل اساسا منبع اختلاف است. اینکه عارفان ما اینهمه به عشق پناه میبرند برای این است که در عشق وحدت است و اختلاف نیست. عشق سرزمین وحدت است اما عقل سرزمین کثرت! جایی است که اختلاف سلیقهها، اختلاف رایها و اختلاف تشخیصها شروع میشود. لذا حسن و قبح یک امر ثابت و معین و تغییر ناپذیر نیست. افعالی هستند که توسط همین عقلا در یک دوره خوب و در دورۀ دیگر بد شمرده میشوند. بنابراین ما باید تا پایان تاریخ صبر کنیم تا ببینیم کدام داوریهای اخلاقی عاقلان ثابت مانده و کدام یک تغییر کرده است. چون همۀ داوریهای اخلاقی، مثل داوریهای علمی بر لبۀ پرتگاهند!
سروش، سلوک اخلاقی، دقیقه ۱۹:۰۰ برداشت آزاد
انواع عقل
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۵ ساعت ۷:۱۳ ب.ظ توسط اشرفی
ریشۀ داوریهای اخلاقی مدح و ذم عقلا یا به تعبیر دیگر ستایش و نکوهش عقلا است. عقلا هم لزوماً ابن سینا و ابن خلدون نیستند اگرچه آنها در قلۀ عقلانیت نشستهاند. عقلا ماییم. همین آدمیانی که روی زمین زندگی میکنند و از عقل نرمال برخوردارند و راه زندگی خود را با همین چراغ عقل پیدا میکنند و خوب و بد را تمیز میدهند.
سروش، سلوک اخلاقی، دقیقه ۱۶:۰۰ برداشت آزاد
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۵ ساعت ۶:۶ ب.ظ توسط اشرفی
عادت دشمن داوری اخلاقی است. گاهی ما بر حسب عادت کارهایی را انجام میدهیم که نسنجیده است. در آنجا غافلانه پا از جادۀ اخلاق بیرون میگذاریم. به همین سبب انسانهای هوشیار و آدمیانی که میخواهند اخلاقی بمانند با عادت مبارزه میکنند تا قدرت داوری اخلاقی محفوظ بماند.
سروش، سلوک اخلاقی، دقیقه ۱۴:۰۰ برداشت آزاد
توجه به آگاهی در عادتعادت طبیعت دوم است
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۵ ساعت ۵:۴۹ ب.ظ توسط اشرفی
اخلاق علم داوری در باب نیکی یا بدی رفتار است. کار بد هم اخلاقی است کار خوب هم اخلاقی است. چون این نیک و بد اخلاقی متعلق به رفتار است. ما نیک و بد بیرون رفتار هم داریم. مثل ایکه کسی بگوید گل چیز خوبی است یا دیگری بگوید خورش قیمه خورش خوبی نیست. اینها خوب باشد یا بد باشد اصلا اخلاقی نیست. برای اینکه اخلاق متعلق به رفتار است. چیزی که از جنس رفتار نیست ما داوری اخلاقی دربارهاش نداریم.
سروش، سلوک اخلاقی، دقیقه ۱۲:۰۰ برداشت آزاد
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۵ ساعت ۵:۳۹ ب.ظ توسط اشرفی
ز گرمابه آمد برون بایزید
کلاس سوم دبستان که با این شعر آشنا شدم، تمام مدت سال از خودم پرسیدم این چه کسی بوده که با "یزید" از حمام بیرون آمده است!؟ قبل از انقلاب روزنامه کیهان با درج این داستان به بایزید انتقاد کرده بود که تو به جای اینکه گریبان شخصی را بگیری که شهر را آلوده و کثیف میکند تازه شکرانه وار دست به سر و صورت خود کشیدی و گفتی این که چیزی نیست من در خور آتشم؟ ببینید در اینجا دو باب اخلاق باز شد یک باب اینکه شما از راه فروتنی به آزار دیگری رضایت بدهی، باب دیگر اینکه از روی همان اخلاق مداری آشکارا اعتراض کنید تا مبادا این کار ناروا همگانی شود.
سروش، سلوک اخلاقی، دقیقه ۷:۰۰ برداشت آزاد
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۵ ساعت ۵:۲۶ ب.ظ توسط اشرفی
شاید اولین درسهای اخلاقی که در کتابهای فارسی دبستان میخواندیم این بود که:
به علی گفت مادرش روزی/ که بترس و کنار حوض مرو
رفت و افتاد ناگهان در حوض/ بچه جان حرف مادرت بشنو
بالاتر که آمدیم به ما گفتند به حرف معلم گوش بدهید. بالاتر آمدیم گفتند به حرف بزرگترها مثل حاکمان و پادشاهان گوش بدهید. به حرف بزرگتر گوش دادن، اخلاق مبتنی بر اُتوریته
[اقتدار] است.
سروش، سلوک اخلاقی، دقیقه ۴:۰۰ برداشت آزاد
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۵ ساعت ۲:۳ ب.ظ توسط اشرفی