نکات

درد و رنج

درد مربوط به جسم است. اگر سوزنی به دست مسلمان و کافر فرو برود. هردو درد دارند. اما رنج مربط به روح است. بستگی دارد انسان از یک مسئله چگونه تلقی داشته باشد. اگر برداشت ناخوشایندی داشته باشد، رنج می‌برد.
بنوش و بنوشان؛ مرنج و مرنجان
رهایم کن که من رنجور درد دانش خویشم
+نوشته شده در سه شنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۷:۴۷ ق.ظ توسط اشرفی  

نامه امام به آیت الله صانعی

وقتی در‏‎ ‎‏محاصره دشمن قرار می‌گرفتی، برای اینکه هیچ‌گونه اطلاعی به دشمن ندهی، کم نبود‏‎ ‎‏مواقعی که قبوض رسید پول‌های اخیار را ـ در پانزده سال مبارزه ـ چون غذایی گوارا‏‎ ‎‏می‌خوردی. پاداشت عندالله نیز گوارایت باد.‏
استعدادت، لطافت روحت، صداقتت چیزی نیست که فراموشم شود. تندخویی و‏‎ ‎‏عاقل! از خدا می‌خواهم عقلت را به تندخویی‌ات پیروز کند.‏ من کاملاً به تو اطمینان دارم.
صحیفه امام خمینی، جلد ۲۱، صفحه ۲۷۱، برداشت آزاد [اینجا]
میرزامهدی اصفهانی
+نوشته شده در دوشنبه ۶ شهریور ۱۴۰۲ ساعت ۵:۵ ق.ظ توسط اشرفی  

غم دنیای دنی چند خوری باده بخور

حیف باشد دل دانا که مشوّش باشد [حافظ]
گیرم که غمت نیست
گر افلاک نباشد
درمان غم
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۲:۵۱ ب.ظ توسط اشرفی  

غضب بهلول

فرمود: امام علی(ع) یک لحظه برای غیر خدا غضب نکرد اما من غضب کردم. [اینجا]
چرا با مردم همنشین نمی‌شوی؟
+نوشته شده در شنبه ۳۰ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۷:۵۶ ق.ظ توسط اشرفی  

والکاظمین الغیظ

الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ (آل عمران ۱۳۴)
خداى تعالى غضب مى‌كند، ولى غيظ نمى‌كند. [المیزان]
چو آشفتی الف ب ت ندانی [سعدی]
+نوشته شده در یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۲۶ ق.ظ توسط اشرفی  

هر کس به تماشایی رفته است به صحرایی

ما را که تو مقصودی خاطر نرود جایی [سعدی]
در آی تا صانع بینی
+نوشته شده در جمعه ۲۰ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۳۸ ب.ظ توسط اشرفی  

و لاتهنوا و لاتحزنوا

وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (آل عمران ۱۳۹)
به معراج برآیید چو از آل رسولید
ما ز بالاییم و بالا می رویم
درمان غم
+نوشته شده در دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸ ساعت ۴:۳۰ ب.ظ توسط اشرفی  

درمان غم

مولوی می‌گوید: غم، معلول تنگی فضاست. وقتی فضای روحی آدمی تنگ شد، روح جریان‌های سیّال نداشت، غم می‌آید. علاج آن هم این است که نزد یک آدم خوب بروید تا درمان شوید. مثل آب کثیفی که به دریا می‌ریزیم تا زلال شود.
آب بد را چیست درمان؟ باز تا جیحون شدن
خوی بد را چیست درمان؟ بازدیدن، روی یار
غم فراق
عروج آب
خطر بیشعوری
و لاتهنوا و لاتحزنوا
یا علی نام تو بردم
دریا باش تا زلال باشی
آن رسن بگرفتم و بیرون شدم
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
+نوشته شده در یکشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۷ ساعت ۶:۳۷ ق.ظ توسط اشرفی  

کوه باشی سیل یا باران چه فرقی می‌کند؟

سرو باشی باد یا طوفان چه فرقی می‌کند؟
گر سیل عالم پر شود
+نوشته شده در سه شنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۳:۲۷ ب.ظ توسط اشرفی  

شباهت عصبانیت به آب جوش

شخصی که عصبانی می‌شود مانند آبی است که به‌جوش می‌آید. هر چه بیشتر بجوشد، حجم آن کم‌تر می‌شود. باید ظرف را جابجا کرد تا آب از جوش بیفتد.
چو آشفتی الف ب ت ندانی
والکاظمین الغیظ
نبود بر سر آتش میسّرم که نجوشم
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۵:۲۷ ق.ظ توسط اشرفی  

گر سیل عالم پر شود

گر سیل عالم پر شود هر موج چون اشتر شود
مرغان آبی را چه غم تا غم خورد مرغ هوا [مولوی]
این دو روز عمر مولایی شویم
کوه باشی سیل یا باران چه فرقی می‌کند؟
+نوشته شده در پنجشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱:۵۸ ق.ظ توسط اشرفی  

پیشتر آ روی تو جز نور نیست

پیشتر آ روی تو جز نور نیست/کیست که از عشق تو مخمور نیست
نی غلطم در طلب جان جان/پیش میا پس به مرو دور نیست
طلعت خورشید کجا برنتافت/ماه بر کیست که مشهور نیست
پردۀ اندیشه جز اندیشه نیست/ترک کن اندیشه که مستور نیست
ای شکری دور ز وهم مگس/وی عسلی کز تن زنبور نیست
هر که خورد غصه و غم بعد از این/با رخ چون ماه تو معذور نیست
بروید ای حریفان بکشید یار ما را
درمان غم
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۰ ساعت ۹:۲۱ ب.ظ توسط اشرفی  

شما ناراحت نشوید

گفت من اخلاق بدی دارم؛ وقتی روزه می‏‌گيرم خيلی عصبانی می‌‏شوم و حال‏ خودم را نمی‏‌فهمم؛ ممكن است حرفی بزنم كه شما ناراحت شويد. گفتم‏ من بدترم؛ طوری عصبانی‏ می‌‏شوم كه بی‌‏اختيار بلند می‏‌شوم و توی سر کسی می‌‏زنم! فكری كرد و گفت پس هر دو مواظب باشيم و از اين كارها نکنیم.
تعلیم و تربیت، مرتضی مطهری، صفحه ۱۱۴، برداشت آزاد
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۹:۶ ب.ظ توسط اشرفی  

من از دو کار نفرت دارم

یکی درد دل کردن، که کار شبهه مردهاست. یکی هم از خود دفاع کردن، که کار مستضعفین است. شجاع به هم‌درد نیاز ندارد، از ناله شرم دارد. مرد پاک را زندگی و زمان تنها نمی‌گذارند. زندگی‌اش از او دفاع می‌کند. پلیدان هرگز پاکدامنی را نمی‌توانند آلود؛ هر چند سنگ‌ها را بسته و سگ‌ها را رها کرده باشند! اما یک نوع نالیدن هست که چیز دیگری است. نالۀ غم و غصه و گرفتاری و قرض و از دست عقده‌دارها و زوزیست‌ها و زرزیست‌ها و دشمنی‌های این و آن و آزار اینجا و آنجا نیست. نالۀ ضعف و عجز نیست. نالۀ مرد است. آنچنان که شیر در شب‌های عظیم کوهستان می‌نالد، آنچنان که علی در شب‌های پهناور نخلستان می‌نالد. این نالۀ غربت است.
شریعتی، کویر، صفحه ۲۸۲، برداشت آزاد
عارف که برنجد تنگ آب است هنوز
آیا گریه نماز را باطل می‌کند؟
لغزش جوانمردان
سیلی به صورت خود
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۵:۲۹ ق.ظ توسط اشرفی