نکات

لال شوم کور شوم کر شوم

لیک محال است که من خر شوم [اشرف الدین حسینی گیلانی]
دست مزن! چشم، ببستم دو دست/ راه مرو! چشم، دو پایم شکست
حرف مزن! قطع نمودم سخن/ نطق مکن! چشم، ببستم دهن
هیچ نفهم! این سخن عنوان مکن/ خواهش نافهمی انسان مکن
لال شوم، کور شوم، کر شوم/ لیک محال است که من خر شوم
علم مطلوب بالذات است
به خدا قاتل من دیده بینای من است
از بیم رقیب جست‌وجویت نکنم
+نوشته شده در شنبه ۱۸ دی ۱۴۰۰ ساعت ۳:۴۷ ب.ظ توسط اشرفی  

نام و نسب اشرف الدین گیلانی

پدرش «آقا عبدالله بَرَغانی» (م ۱۲۸۹ق) امام جمعه وقت قزوین و فرزند «شیخ محمّد تقی برغانی» مشهور به «شهید ثالث» و مادرش «سیّده زهرا خانم» نام داشت. اشرف‌الدین با استناد به مدارکی نویافته، ادّعا می‌کرد که خاندان بَرَغانی از سادات هستند و اصرار داشت که عالمان این خاندان باید رنگ عمامه خود را تغییر دهند. او در پاسخ به اعتراض برادر بزرگ‌ترش می‌گفت: «من انتساب به امّ خواهم کرد و سلسله نَسَبی خود را از مادر خواهم گرفت که سیّده و اولاد پیامبر است.» همین دیدگاه موجب شد که نسیم شمال در برخی منابع، سیّد پنداشته شود. [اینجا]
شریف
اشرف‌الدین حسینی گیلانی
نسب شهید دستغیب
نسب بنی هاشم و بنی امیه
+نوشته شده در یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۹:۱۹ ق.ظ توسط اشرفی  

اشرف‌الدین حسینی گیلانی

سیدی بود یک لا قبا؛ نه بیم داشت، نه احتیاج؛ نشریۀ فکاهی نسیم شمال را می‌نوشت. می‌گفت:
لال شوم کور شوم کر شوم/لیک محال است که من خر شوم
دولت‌ها از دستش به ستوه آمدند. سرانجام او را به عنوان دیوانه به دارالمجانین فرستادند و با زنجیر آهنین بستند. بیچاره هرچه نامه نوشت و لابه کرد گوش شنوا نیافت و عاقبت سر به نیست شد. [اینجا]
نام و نسب اشرف الدین گیلانی
+نوشته شده در جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۵۸ ق.ظ توسط اشرفی