نکات

خرده بر حرف درشت من آزرده مگیر

+نوشته شده در جمعه ۱۳ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۱۶ ق.ظ توسط اشرفی  

از عشق من به هر سو در شهر گفت‌وگویی است

از عشق من به هر سو در شهر گفت‌وگویی است/من عاشق تو هستم این گفت‌وگو ندارد...
جز وصف پیش رویت در پشت سر نگویم/رو کن به هر که خواهی گل پشت و رو ندارد
گر آرزوی وصلش پیرم کند مکن عیب/عیب است از جوانی کاین آرزو ندارد [شهریار]
فاش بگویم این سخن
می با جوانان خوردنم باری تمنا می‌کند
+نوشته شده در سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۷:۲۵ ق.ظ توسط اشرفی  

عیب خود از دوستان مپرس که بپوشانند

+نوشته شده در شنبه ۳ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱:۷ ب.ظ توسط اشرفی  

به مجنون گفت روزی عیب جویی

به مجنون گفت روزی عیب جویی/ که پیدا کن به از لیلی نکویی...
ز حرف عیب‌جو مجنون برآشفت/ در آن آشفتگی خندان شد و گفت...
تو قد می‎بینی و من جلوۀ ناز/تو چشم و من نگاه ناوک‌انداز
تو مو می‌بینی و من پیچش مو/تو ابرو من اشارت‌های ابرو
دل مجنون ز شکرخنده خون است/تو لب می‌بینی و دندان که چون است
کسی کو را تو لیلی کرده‌ای نام/نه آن لیلی است کز من برده آرام [وحشی]
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۴۱ ق.ظ توسط اشرفی